دیدار من از موزه نینتندو باعث شد کل زندگیام جلوی چشمانم بیاید
نینتندو بیشتر از هر شرکت بازی دیگری با تاریخچه خود بازی میکند. فقط کافی است ببینید که چطور بارها و بارها کتابخانه NES (کنسول نینتندو اینترتینمنت سیستم) در تقریباً هر دوره از کنسولهای بازی دوباره ظاهر شده است: بازسازیها در Super Mario All-Stars، نسخههای مجدد برای Game Boy Advance، بازیهای قابل بازی در Animal Crossing، کنسول مجازی Wii، NES Remix در Wii U و مسابقات جهانی NES در Switch. شخصیتهایی مانند پلین (Pauline) از بازی Donkey Kong میتوانند در اواسط دهه ۸۰ ناپدید شوند و چند دهه بعد به طور ناگهانی بازگردند. برای یک چهارم قرن، سری Super Smash Bros. به نوعی موزه دیجیتالی از نمادینترین شخصیتها، دنیاها و فرنچایزهای نینتندو بوده است. با توجه به این شیفتگی نسبت به تاریخچه خود، جای تعجب است که چرا اینقدر طول کشید تا نینتندو یک موزه فیزیکی تولید کند. یک هفته قبل از افتتاحیه آن در ۲ اکتبر، این شانس را داشتم که دو روز در موزه نینتندو در کیوتو بگذرانم. به عنوان یک هوادار قدیمی که علاقه اولیهام به بازیهای ویدئویی را مدیون این شرکت هستم، تجربهای شگفتانگیز و به طرز غافلگیرکنندهای شخصی بود که هرگز فراموش نخواهم کرد.
بازیهای فرستپارتی نینتندو همیشه با نوعی لطافت همراه بودهاند که گاهی به نظر میرسد جادویی هستند. بنابراین نباید تعجبآور باشد که توجه وسواسی شرکت به جزئیات به یک فضای فیزیکی نیز منتقل شده است. وقتی وارد ساختمان اصلی میشوید (البته بعد از عبور از صف پنج قارچ Toad که اگر به سرشان بزنید آواز میخوانند)، شما را به فضایی منتظر قبل از پلهبرقی که به فضای نمایشگاهی منتهی میشود هدایت میکنند. در این اتاق کمنور، سایههایی از کنسولهای مختلف نینتندو همراه با صدای زنگ شروع به کار آنها روشن میشوند. سپس سوار پلهبرقی میشوید و با صدای موسیقی منوهای کنسول در حالیکه به بالا هدایت میشوید، استقبال میشوید. اولین عنصر قابل مشاهده در اتاق نمایشگاه، جعبهای شبیه به تابلو امتیاز با صفحهنمایشهایی در هر طرف است که صفحههای شروع به کار کنسولهای مختلفی مانند شروع به کار نمادین GameCube را نمایش میدهد. دیدن ورودی موزه که حس روشن کردن یک کنسول نینتندو، از صدای زنگ تا انیمیشن لوگو و موسیقی منو را بازسازی میکند، بسیار جالب است.
یک نمایش هوشمندانه شامل هشت صفحه نمایش کنار هم است که از چپ به راست به ترتیب زمانی کنسولهای نینتندو از NES تا Switch را نشان میدهد. آنها با هم هماهنگ هستند تا نشان دهند که چگونه فرنچایزهای بزرگ فرستپارتی در طول زمان تکامل یافتهاند. این به این معنی است که شما به طور همزمان Super Mario Bros.، Super Mario World، Super Mario 64 و موارد دیگر را میبینید. در نمونهای دیگر از توجه دقیق نینتندو به جزئیات، نه تنها بازیهای مختلف هماهنگ شدهاند، بلکه لحظات خاص بازیها نیز هماهنگ شدهاند. دیدن هشت تصویر همزمان از Link که شمشیر Master را به دست میآورد یا هشت نسخه از Rainbow Road به طور همزمان وحشیانه است. هواداران قدیمی از چگونگی تکامل بازیها به لحاظ بصری در طول دههها به خوبی آگاه هستند، اما دیدن این روند به این شکل تمیز واقعاً تحسینبرانگیز است.
برخی از جزئیاتی که نینتندو به نمایش گذاشته است تقریباً غیرممکن است اگر ندانید به دنبال چه چیزی هستید. یکی از دیوارها مجموعهای از دفترچههای بازی و کنسول است (که مانند بیشتر چیزهای دیگر در موزه به ترتیب زمانی سازماندهی شدهاند)، و دیوار پشت آنها شبیه یک طراحی موجمانند ظریف به نظر میرسد. اما این بیشتر از یک زیباییشناسی است؛ در واقع یک نمودار بدون برچسب است که تعداد محصولاتی که نینتندو در آن نقطه زمانی عرضه میکرده را نشان میدهد. این با خطوط تودرتو تا اواسط دهه ۲۰۱۰ به تصویر کشیده شده است، جایی که خطوط به تدریج جای خود را به نقطهها میدهند. خیلی زود دیگر خطی وجود ندارد و تنها نقطهها باقی میمانند. این به این دلیل است که خطوط تودرتو نشاندهنده دفترچههای کاغذی هستند و نقطهها محصولات حملشده هستند پس از اینکه دفترچههای فیزیکی کنار گذاشته شدند. هیچ کجای این مطلب بیان یا برچسبگذاری نشده است. این فقط یکی دیگر از جزئیات کوچکی است که نینتندو در این فضا جای داده است. و از جزئیات پنهان صحبت میکنیم، بیش از یک Pikmin مخفی را هم دیدم که در اطراف موزه پنهان شده بودند.
یکی از گوشههای اتاق نمایشگاه به فرنچایزهای خاصی اختصاص داده شده است. نمایشگاه ماریو بزرگترین نمایشگاه است و بازیهای او در دستههایی قرار گرفتهاند که به بازیهای پلتفرمر، بازیهای ورزشی، پارتیها و کارتسواریهای او مربوط میشوند. در تصمیمی که من را شگفتزده کرد، Super Mario World 2: Yoshi's Island در نمایشگاه سری یوشی گنجانده شده بود و نه در سری اصلی ماریو. این یک اشتباه فاحش است و باید این موضوع را با مخاطبان نینتندوی خودم در میان بگذارم تا این اشتباه را اصلاح کنند.
نمایشگاه ماریو در گوشه پشتی اتاق نمایشگاه قرار دارد و در گوشه پایینی این نمایشگاه مجموعه کوچکی به فیلمهای ماریو اختصاص داده شده است. چند آیتم از فیلم موفق سال گذشته وجود دارد، اما وقتی دیدم دیویدی فیلم ۱۹۹۳ در دورترین گوشه دورترین نمایشگاه جا گرفته است، خندهام گرفت. اگر قرار بود این آیتم دورتر از مرکز اتاق قرار بگیرد، باید در حیاط قرار میگرفت.
از گوشههای پشتی صحبت میکنیم، یکی دیگر از آنها با عنوان "Storage" (انبار) برچسبگذاری شده است اما همچنان چندین نمونه اولیه جالب به نمایش گذاشته شدهاند. نینتندو به وضوح از ایدههای زیادی برای طراحی اولیه DS استفاده کرده است قبل از اینکه به محصول نهایی برسد. این موضوع باید در مورد نمونه اولیه Wii Remote که شبیه یک فریزبی با یک ستاره در وسط آن است نیز صدق کند. یکی از آیتمهای مورد علاقه شخصی من در موزه یک Ultra 64 بینقص (نام اصلی نینتندو 64) به همراه کنترلر آن است. من در دوران کودکی خودم، تصاویر و مدلهای ساختگی این چیزها را در مجلههای EGM و Game Informer دیده بودم و هرگز فکر نمیکردم که بتوانم آنها را از نزدیک ببینم.
میدانم که همه اینها ممکن است خیلی زیاد به نظر برسد که در یک اتاق نمایشگاه قرار بگیرد، و دیدن اینکه چقدر تاریخچه بازیها به طرز متراکم در آن جای گرفته است، فوقالعاده است. من قطعاً همه چیز را نیز ذکر نکردهام. نمایشگاه دستگاهها و بازیهای تناسب اندام، یک جدول زمانی از تکامل بلوک علامت سوال، نگاهی به تاریخچه نینتندو در آزمایش با سهبعدیسازی استریوسکوپی و بسیاری موارد دیگر.
اینها طبقه دوم بودند. طبقه اول عمدتاً شامل فعالیتهای تعاملی است که به محصولات مختلف نینتندو و تاریخچه شرکت مرتبط هستند. در اصل مجموعهای از مینیگیمهای واقعی است. اتاقهای زیادی شبیه به قفسهای ضربهزنی چیده شدهاند، اما با زیباییشناسی اتاقهای مختلف در یک خانه با تم رترو. هدف این است که نحوه تعامل صاحبان Ultra Machine (یک اسباب بازی پرتاب توپ تولید نینتندو) را در دهههای ۶۰ و ۷۰ شبیهسازی کند. هر اتاق متفاوت است، و بیشتر آنها را امتحان کردم، زیرا برخورد با اشیای مختلف با توپها، اثرات مختلفی را ایجاد میکرد. قفسههای آشپزخانه را به زمین انداختم، آهنگهای ماریو را روی صفحه گرامافون شروع کردم و بطریها را طوری چرخاندم که به جای M-A-R-I-O کلمه L-U-I-G-I را نشان دهند. در پایان ۲۰ پرتابم، هیچ هدفگیریام به جز دو ضربه تصادفی صحیح نبود، اما خیلی خوش گذشت.
خیلی چیزها در این موزه وجود دارد که باید پوشش داده شود، و هر چیزی که مینویسم به این معنی است که چیزی را هم از قلم میاندازم. یادم نرفت به نسخه غولپیکر Game Boy اشاره کنم، یا حالت تعاملی Pikmin که میتوانید آنها را از طریق یک آکواریوم بزرگ جابجا کنید، یا کفشهای ماریو که از فیلم نینتندو در آنجا حضور دارند. باید یک کتاب کامل برای پوشش این موزه بنویسم، اما هدف من این نیست.
کل این تجربه بسیار شخصیتر از آنچه انتظار داشتم بود. اولین تماس من با بازیها از طریق ماریو و برادرانش در اواسط دهه ۹۰ و زمانی که مادرم یک NES کهنه برای من گرفت، بود. این به کنجکاوی و علاقه در من منجر شد که من را تا به امروز ادامه داده است. سرانجام در یک تابستان کپی Super Mario 64 را دریافت کردم و این یکی از لحظات تعیینکننده زندگی من بود. من شبیه به آن بچه تبلیغات کریسمس بودم، از خوشحالی خودم به خودم پیچیده بودم. فقط تصور کنید که وقتی سرم را به یک گوشه گرداندم و درست با پوستر بزرگی از همان تصویر هنری که در کپی کودکیام وجود داشت، روبرو شدم، چه حسی داشتم. در آن لحظه و با زوایای مختلف، مانند دیوارهای عظیمی به نظر میرسیدند، و آن احساس مثل این بود که کل زندگیام به نوعی دوباره بروز کرده باشد. هیچ چیز دیگری به اندازه آن تجربه در موزه نینتندو برای من تاثیرگذار نبود. نینتندو با کاتالوگ عظیم بازیها و دههها تجربه خود همیشه در تاریخچه و گذشته خودش کاوش کرده است، اما این بار او در تاریخچه من کاوش کرده بود، و من هرگز این کار را فراموش نمیکنم.
منبع : gamespot